جدول جو
جدول جو

معنی گند دهان - جستجوی لغت در جدول جو

گند دهان
کسی که دهان وی بوی بد دهد: اسد (دلالت کند بر)، . . گند دهان
تصویری از گند دهان
تصویر گند دهان
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گند دهانی
تصویر گند دهانی
بدبویی دهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنده دهان
تصویر گنده دهان
کسی که دهانش بوی بد بدهد
فرهنگ فارسی عمید
کسی که دهانش بوی بد دهد گنده دم: ز نخ چو پشت پلنگ و نغوله چون دم سگ چو شیر گنده دهان سهمناک چون کفتار. (سوزنی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گند دهن
تصویر گند دهن
کسی که دهان وی بوی بد دهد: اسد (دلالت کند بر)، . . گند دهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنده دهن
تصویر گنده دهن
اکهی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گند دهنی
تصویر گند دهنی
گند دهانی
فرهنگ لغت هوشیار
متکبر بد دماغ: گفت: حالا تو هم برای من ناز میکنی ک راستی که تازگیها خیلی گند دماغ شده ای
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که دهانش بوی بد دهد گنده دم: ز نخ چو پشت پلنگ و نغوله چون دم سگ چو شیر گنده دهان سهمناک چون کفتار. (سوزنی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنده دهانی
تصویر گنده دهانی
بدبویی دهان گنده دمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد دهان
تصویر بد دهان
فحش دهنده نا سزا گوینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنج دان
تصویر گنج دان
خزانه، گنجینه، جای نگه داری گنج، برای مثال همه گنج این گنج دان آن توست / سر و تاج ما هم به فرمان توست (نظامی۶ - ۱۱۱۲)
فرهنگ فارسی عمید
جای نگهداری گنج گنجینه مخزن: ازان گنج دان کان همه گنج داشت نه خود بر گرفت و نه کس را گذاشت. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار